دستت را می گذاری روی مرزی ترین نقطه وجودت
یک حس گمشده آهسته شروع می کند
به جوانه زدن...
سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا می شود...
بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان
و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا می گیرد...
زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا
حواست به من هست؟!
حواست به من هست؟!
حواست به من هست؟!
ܜܔ دلم تنگ شــــــــــــــــــــــــده چرا منو نمی طلبید؟؟؟ ܜܔ